در مسیر دموکراسی

انتقادی - اجتماعی - تحلیلی

در مسیر دموکراسی

انتقادی - اجتماعی - تحلیلی

مراجعه به رفراندم عمومی تنها راه پایان دادن به مناقشه هسته ای ا


بیش از ده سال است که موضوع دستیابی ایران به انرژی صلح آمیز هسته ای، آرام و قرار را از مردم و مسئولین کشور و جامعة جهانی ربوده است و هزاران میلیارد دلار صرف تحقق این خواسته و یا جلوگیری از دستیابی ایران به آن شده است . علت اینکه چنین هزینة گزافی از دو طرف ( ایران و غرب ) هزینه می شود تا از یک سو ایران به هرترتیبی که هست به آن دست یابد و از طرف دیگر غرب و در رأس آن ایالات متحده آمریکا و همپیمانان اروپایی اش و حتی آسیایی و منطقة خاورمیانه با هر وسیله ای مانع تحقق خواسته ایران بشوند چیست ؟ نقش روسیه و چین که هر دو شریک تجاری بسیار گستردة ایران بوده و همین کشورها هم گاها بنا به اقتضائات سیاسی و منافع ملی خویش مخالف دستیابی ایران به انرژی هسته ای می شوند چیست ؟ چرا جامعة جهانی در مقابل پاکستان، اسرائیل، چین، روسیه و آمریکا که واجد انرژی هسته ای بوده و اتفاقاً دارای سلاحهای پیشرفته هسته ای و زّرادخانه های هسته ای می باشند ساکت نشسته و سازمان جهانی انرژی هسته ای هیچگونه گامی در جهت خلع سلاح این کشورها بر نمی دارد و اصولاً چرا برخی از همین کشورهای عضو NPT نیستند ؟ چرا برخی کشورهای صنعتی از جمله ژاپن و آلمان که سالهای سال است از انرژی هسته ای در جهت تولید نیروی برق و سایر موضوعات صنعتی، کشاورزی و ... استفاده می کردند و از سویی بزرگترین و پیشرفته ترین راکتورهای هسته ای را راه اندازی و مدیریت می کردند ، اکنون در پی تعطیلی این مراکز و نیروگاههای هسته ای می باشند ؟  در چنبن شرایطی چرا ما همچنان اصرار داریم که از انرژی هسته ای و لو در جهت اهداف صلح آمیز استفاده کنیم ؟ اگر واقعاً دستیابی به انرژی هسته ای و استفاده از آن در تولید برق و سایر موضوعات صلح آمیز مقرون به صرفه بود چرا این کشورها که پیشتاز در عرصة صنعت و کشاورزی و تجارت می باشند از آن صرف نظر نمودند؟ وانگهی وقتی که این کشورها فاقد نفت، گاز ، زغال سنگ و دیگر مواد انرژی زا می باشند چرا در پی تعطیلی نیروگاههای هسته ای می باشند ؟ آیا آنان به این نتیجه رسیده اند که انرژی هسته ای نیز شبیه بسیاری آلاینده های دیگر، مضر به حال محیط زیست و سلامت انسانها، حیوانات و نباتات می باشد؟ ماده جایگزین آن کشورها برای تولید انرژی جهت مصارف صنعتی و... به جای انرژی هسته ای چیست ؟ آیا جدیداً این کشورها به ماده ای یا روشی دست یافته اند که در مقابل انرژی اتمی یا نفت یا گاز و... مقرون به صرفه می باشد ؟ این ماده یا منشأ این انرژی چیست ؟ با این وصف چرا در ایران رسیدن به این نوع انرژی به مسئله حیثیتی تبدیل شده است ؟

آنچنانکه روال بوده و می باشد معمولاً به هنگام تلاش جهت تحقق یک ایدة اقتصادی، قبل از عملیاتی نمودن آن ایده تمامی جوانب امر سنجیده می شود و آن طرح یا ایده اقتصادی از نظر فنی، مدیریتی ، سودآوری، آلودگی زیست محیطی، اشتغال زایی، بازاریابی و حتی از نقطه نظر امنیتی و نظامی مورد بررسی و تحلیل های دقیق فنی از سوی کارشناسان و صاحبنظران آن ایده و نیز متخصصین هریک از موارد فوق الاشاره قرار گرفته و بعد از اینکه تمامی جوانب سنجیده شد طی یک برنامة زمانبندی شده اقدام به اجرای آن پروژه یا ایدة اقتصادی می نمایند .

هرچند که کشور ما عضو سازمان جهان انرژی هسته ای NPT می باشد و اعضاء مکلفند مطابق تعهداتی که به هنگام عضویت در این سازمان بین المللی پای آن را امضاء کرده اند تمامی قوانین و تبصره ها و آیین نامه های سازمان را رعایت و مقید به اجرای آن باشند اما چه اتفاقی در این ده سال روی داده است که هم اکنون آن سازمان، کشور ما را به عدم رعایت تعهدات خود متهم و درست در نقطة مقابل ما ایستاده و همزبان با امریکا و غرب مانع دستیابی ایران به انرژی هسته ای شده و می شود ؟ آیا محاسبات کارشناسان هسته ای ما اشتباه بوده یا کشورهای مزبور خواهان امتیازات مادی گسترده تری می باشند ؟ چرا روسیه و چین با این کشورها همزبان نیستند ؟ آیا دستیابی به انرژی هسته ای از سوی کشور ما می تواند بهانه ای برای کشورهای روسیه و چین بویژه روسیه جهت مکش هر چه قدرتمندتر منابع سرشار مالی کشور ما بشود ؟ آیا چین واهمه دارد که در صورت هم پیمان شدن با قدرتهای غربی در همراهی با آنان در جهت تحریم ایران بازار چندین هزار میلیاردی ایران را از دست بدهد ؟ براستی چرا روسیه علیرغم گذشت بیش از دو دهه از آغاز ساخت نیروگاه هسته ای بوشهر و نطنز و سوء استفاده چندین هزار میلیاردی هنوز تمایلی جهت راه اندازی و تحویل آن نیروگاهها از خود نشان نمی دهد ؟ قضیة ویروس استاکس نت که باعث از کار افتادن تأسیسات و تجهیزات هسته ای بوشهر شد چیست ؟ نکند این کار هم پروژة مشترک روسیه و اسراییل و کشورهای غربی بود ؟ اکنون بر می گردیم به بحث انرژی هسته ای که مسئولین ارشد کشورمان ذره ای در جهت خواست آمریکا و غرب مبنی بر صرف نظر از رسیدن به آن عقب نشینی نمی کنند .اینجانب نظیر میلیونها ایرانی اصلاً و ابداً نه مخالف دستیابی کشورم به انرژی هسته ای می باشم و نه موافق اقدامات خصمانه و زورگویانة غرب در برابر کشورم و اصولاً نظیر هر ایرانی، افتخار می نمایم که کشورم در تمامی زمینه ها در بالاترین نقطة قله های ترقی اقتصادی ، فرهنگی، سیاسی، تجاری، نظامی و امنیتی باشد. اما حقیقتاً برای من جای سؤال است که چرا بایستی هزاران میلیارد دلار هزینه نماییم، تحریمهای گسترده و فاجعه بار و وحشیانه را تجربه و تحمل نماییم، گرانیهای لجام گسیخته ی ، تورم های ساعتی و اختلالات حاد بازار را تحمل نماییم، مشکلات و معضلات طاقت فرسا را بویژه در بخش درمان هزاران بیمار سرطانی، قلبی و عروقی، MS، تالاسمی و حتی بیماریها و عوارض ناشی از استنشاق گازهای سمی ناشی از بمبهای شیمیایی و میکروبی صدام ملعون در زمان جنگ و ... تحمل نماییم ، دزدیها و سرقتها، اختلاسها و ارتشاءهای میلیاردی را در بدنة بانکها و بیمه ها تجربه نماییم، فرسودگی ناوگان حمل و نقل ریلی و جاده ای و هوایی را نظاره گر باشیم ، فلج شدن کارخانجات و واحدهای تولیدی صنایع مادر و صنایع پایین دست را به دلیل کمبود مواد اولیه یا گرانی چندین برابری آن به دلیل تحریمهای بین المللی و متعاقب آن بیکاری هزاران کارگر و گرفتاری هزاران خانواده را به چشم ببینیم، افت شدید تولید نفت و گاز کشور را به دلیل فرسودگی پالایشگاهها و تأسیسات نفتی و عدم امکان نوسازی و مرمت آنها و نیز عدم امکان فروش نفت و گاز در بازارهای جهانی و از دست دادن مشتریهای چندین ده ساله را شاهد باشیم، سقوط شدید ارزش ریال کشورمان را مشاهده کنیم و از سویی قدرت نمایی دلار آمریکا را در بازار و اقتصاد کشورمان شاهد باشیم که چگونه در زمین میزبان با چه قدرت وصف نشدنی پشت ریال ما را به زمین می زند، اختلافات و اتهام زنی ها و نزاعهای گسترده را بین مقامات ارشد کشورمان شاهد باشیم ،  همسایگان شرق و غرب و شمال و جنوب را یکی پس از دیگری از دست بدهیم و کشورهای همسایه را جولانگاه قدرتهای غرب ببینیم و دست دوستی به سوی کشورهایی دراز کنیم که کوچکترین اشتراکات فرهنگی، تاریخی، مذهبی، سیاسی، اقتصادی با ما ندارند و آنان نیز هم اکنون تبدیل به مگسان دور شیرینی بشوند و... تا ما به انرژی هسته ای دست یابیم و به دنیا بفهمانیم که ما هم توانایی استفاده از این انرژی را داریم ! آیا واقعاً این همه هزینه های اقتصادی، سیاسی، بین المللی و ... برای رسیدن به انرژی هسته ای مقرون به صرفه می باشد ؟ وانگهی آیا می توان در قبال این همه هزینه های مادی و معنوی که به مردم ایران تحمیل شده و می شود از سوی دیگر اتهامات دیگری را که از سوی قدرتهای غربی نظیر « محور شرارت » « کشور تروریست و تروریست پرور» و « کشور جنگ افروز » و ... بر علیه کشور باستانی و مردمان با فرهنگ و متمدن مطرح می شود و اتفاقاً جامعة جهانی نیز پذیرای چنین اتهاماتی می باشند تحمل نمود ؟

تا کی این جنگ نابرابر با هزاران میلیارد دلار هزینه و تلفات سیاسی و اقتصادی ادامه خواهد یافت ؟ برندة این جنگ کیست و چه منفعتی عاید این ملت خواهد شد ؟ اگر فردا این جنگ لفظی و البته خطرناک با چاشنی وحشتناک تحریمهای همه جانبة بین المللی تبدیل به جنگ الکترونیکی و ارتباطات مخابراتی و ماهواره ای بشود که تأثیر آن هزاران برابر شدیدتر از جنگهای تسلیحاتی تر و نظامی می باشد، اصولاً برندة این جنگ کیست و بازندة آن چه کسی خواهد بود ؟ لطمات چنین جنگ نابرابری که زمزمه های آن چند وقتی است شروع شده است و در صورت وقوع احتمالی عوارض آن دامن نسلهای فعلی و آتی را در برخواهد گرفت آیا قابل محاسبه و برآورد می باشد ؟ پاسخ ما در مقابل سؤالات آیندگان چه خواهد بود ؟ با این تفاسیر آیا به نظر نمی رسد که بایستی در یک کلام بطور منطقی و با در نظر گرفتن مصالح ملت ایران و جامعه جهانی با موضوع برخورد کرد ؟ مگر شعار و توصیه و سفارش دین و اخلاق و انسانیت صلح و آرامش و ثبات و امنیت نیست ؟ مگر سفارش و اصولا" مأموریت تمامی انبیاء و اولیاء الهی و فرهیختگان و عالمان و دانشمندان و بزرگان دین و اخلاق رسیدن به صلح و امنیت و آسایش و رفاه و در یک کلام ایجاد « مدینة فاضله » نبوده است ؟ مگر نه این است که سفارش تمامی ادیان الهی تن در دادن به مذاکره و گفتگو و مدارا و صلح و آشتی است ؟ مگر نه این است که لجاجت ، یکسونگری ، تک محوری ، تک روی ، زیاد خواهی ، سلطه طلبی و... مهمترین و بزرگترین عوامل جنگ افروزی بشر در تمام اعصار و قرون بوده است ؟ مگر نه این است که جنگ خانمان برانداز است و ویرانگر و اثرات منفی آن تا نسلها باقی می ماند و موجب شماتت آیندگان قرار می گیرد ؟

مگر مراجعه به رفراندم یا همه پرسی که از جمله وظابف رهبری در اصل یکصدم قانون اساسی می باشد و برای چنین مواقعی در نظر گرفته نشده است ؟ چرا از این اصل در جهت مشروعیت و مقبولیت بخشیدن به این خواسته و مسائل مهم دیگر مثل ارتباط با آمریکا استفاده نمی شود؟ در فراق این موضوع آیا بهتر نیست که با در نظر گرفتن سه اصل مهم « عزت ، حکمت و مصلحت » و صرفاً در جهت منافع ملت ایران و سرافرازی و پیشرفت و تعالی و ترقی کشور قید دستیابی به انرژی هسته ای با غلظت 20% را بزنیم تا جلوی جنگ افروزیهای امریکا و غرب را بگیریم و مانع بروز عملی و واقعی جنگ احتمالی بشویم ؟ هرچند که البته این جنگ از چندین سال پیش شروع گردیده و خسارتهای جبران ناپذیری بوجود آمده که از جمله آن می توان به ترور دانشمندان هسته ای کشور اشاره نمود.

 از اینرو آیا نمی توان نتیجه گرفت که در طول این چند سال جنگ هسته ای ، تنها کشورهای روسیه و چین از نظر تسلط بر منابع اقتصادی ایران ، آمریکا به لحاظ تولید و فروش تسلیحات جنگی به کشورهای نفت خیز منطقه و حضور دائمی در منطقه و محاصره کشورمان از تمامی مرزها و همچنین کشورهای همسایه به دلیل استخراج و فروش بیش از حد معمول نفت و درآمدهای سرشار ارزی پیروز این جنگ بوده اند و بس؟ پس آیا بهتر آن نیست که به جای تجاهل و استفاده از روشهای غیر عقلانی و تک محوری و تک روی عاقلانة اندیشید و عالمانه عمل کرد؟